شناسنامه محصول
دختری در غبار خاطره‌ها
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

دختری در غبار خاطره‌ها

(The Memory Keeper's Daughter)
نویسنده: کیم ادواردز (Kim Edwards)
ترجمه: اصغر اندرودی
ناشر: در بهمن دانش
سال نشر: 1 (چاپ 1387)
قیمت: 7500 تومان
تعداد صفحات: 508 صفحه
شابك: 978-964-174-063-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 61 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (3.85 امتیاز با رای 13 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'دختری در غبار خاطره‌ها':

این داستان مبهوت‌کننده از زمستانی در سال 1964 آغاز می‌شود، زمانی که کولاک برف، دکتر دیوید هنری را وامی‌دارد دوقلوهایش را خود به دنیا آورد. پسرش که اول به دنیا می‌آید، در سلامت کامل است؛ اما دکتر بی‌درنگ درمی‌یابد که دخترش به عقب‌ماندگی ذهنی مبتلا است. بنا به انگیزهایی که به نظر او معقول است، در یک لحظه تصمیمی می‌گیرد که سراسر عمرشان از آن تاثیر می‌پذیرد. او از کرولاین، پرستار خود می‌خواهد که بچه را به موسسه‌ای که ویژه نگهداری از این‌گونه کودکان است، بسپارد. کرولاین، به جای این کار به شهری دیگر می‌رود و دختر را، مانند فرزند خود بزرگ می‌کند ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"پیش از آغاز کار پر زحمت زن، بارش برف آغاز شد. در هوای خفه و خاکستری رنگ اوایل غروب، ابتدا دانه‌های ریز برف باریدن آغاز کرد؛ اما سپس باد در برف‌ها پیچید و در برابر ایوان گسترده جلویی خانه‌شان طوفانی گرداب مانند از برف پدیدار شد. مرد در کنار زن نزدیک پنجره ایستاده بود و طوفان برف را تماشا می‌کرد، که پس از جوشش و غلیان رو به‌سوی زمین رانده می‌شد. چراغ‌های سرتاسر محله روشن و شاخه‌های عریان درختان سفید شد.
مرد، پس از شام، آتشی افروخت و در آن هوا به کاری پرمخاطره دست زد، بیرون رفت تا از چوب‌هایی که در پاییز گذشته در کنار گاراژ کپه کرده بوده، بردارد. هوای مقابل صورتش روشن بود و سرد، و برف‌های باریده بر سطح راهِ ورودی خانه اکنون تا نزدیکی زانویش می‌رسید. او تکه چوب‌ها را برداشت، کلاه‌های سفید و نرمی را که بر ساهایشان بود، تکاند و آنها را به درون ساختمان آورد. تکه چوب‌ها، وقتی درون آتشدان آهنین قرار گرفتند، بی‌درنگ شعله‌ور شدند، او مدتی چهار زانو در برابر آتشدان نشست، تکه‌های چوب را به آتش افزود و با حالتی خواب‌آلود به شعله‌های آتش چشم دوخت ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 آزيتا كرمي‌پور:  کتابی است که به دوبار خواندنش می ارزد.

 ژاسمن شاهنظري:  بسیار زیبا و لطیف به شکافتن احساسات انسانی پرداخته است

 سميه مهمان‌دوست:  خوندن این کتاب برای من یه مدت طولانی طول کشید. اما کشش وجاذبه خوندشو از دست ندادم. پیشنهاد می‌دم این کتاب رو با آرامش بخونید و حتما دقت کنید. چون خیلی از زیباییهای این کتاب تو دیالوگ آدمها با هم و یا با خودشون نهفته‌اس. آگاهی و روانشناسی نویسنده باعث شده نقش‌ها و اتفاقات علاوه بر اضطراب دقیقا آمیخته با آرامش باشه. مطمئن باشید ازخوندش پشیمون نمیشید. هرچند غریبه بودن فرهنگ غربیها برای من باعث شد بعضی از مطالبشو درک نکنم اما تلاش می‌کردم حتما خودم رو با شخصیت داستان نزدیک کنم. این تلاش خواننده برای نزدیکی با شخصیت مرهون قلم نویسنده و مترجمشه. البته مترجم واقعا در بعضی از پاراگرافها میتونسته ساده‌تر و دلرباتر ترجمه کنه. چون خشکی ترجمه باعث شد که من تصور کنم تو تایپ یا هنگام چاپ دچار ایراد شده. حتما چاپ بعدی باید با کمی ویرایش و اصلاح همراه باشه. با این اوصاف همچنان پیشنهاد می‌کنم بخرید، بخونید و تو مجموعه کتابهاتون داشته باشیدش

 الهه سعادتي:  هنوز تموم نشده، داستان قشنگه همینطور توصیفات زیابیی داره ولی متاسفانه بعضی جاها ترجمه ضعیف ذوق آدم رو کور میکنه

 فربد عالمي:  زندگي‌هايي مملو از اسرار، اسراري كه گاه هرگز پرده از سِرِّشان نمي‌افتد، جايي در دل تاريخ نامفهوم مدفونن، حتي شايد در يك قاب عكس. داستاني زيبا و سرد كه در لحظه‌هايي با تابيدن عشق گرم و شكوفا مي‌شود ولي همچنان انسان مرموز را نمايش مي‌دهد.

 ماندانا روياني:  کتاب خوبی برای خواندن است. از اشتباهات چاپی متن که بگذریم و با اینکه تعداد آنها زیاد نبود، نمی‌دانم چرا اینقدر من را عصبانی و ناراحت کرده است، روان و پرکشش بود. با خواندن هر بخش از کتاب، احساس خستگی، اندوه، غصه، موفقیت، عشق و ناکامی هر یک از شخصیت‌های داستان انگار به خواننده تزریق می‌شود. انگار که آن لحظات را زندگی می‌کنی. مثل گذران زندگی است. بیش از همه احساس واقعی افسوس از ناگفته‌ها و ناکرده‌ها را لمس کردم.

 گلناز گرايلي:  حیف که کتابی با چنین مضمون زیبایی با ویرایشی به تمام معنا افتضاح به بازار عرضه شده. بعضی جمله‌ها را باید حدس می‌زدی چی می‌خواد بگه. ولی داستان جذاب و پرکشش بود و درس بزرگی داشت: اجازه دهیم عزیزانمون با مصائب زندگی، خودشون دست و پنجه نرم کنن. وظیفه ما همدلی و همیاری با آنها در مسیر غلبه بر بحران باشه نه حذف بحران به بهای دروغگویی و پنهانکاری. هیچ چیز در عشق ارزشمندتر از صداقت نیست.

 بنفشه بامداد:  با توجه به تعریف و تمجیدهایی که از کتاب شده است، انتظار داشتم کتاب بیشتر توجه من را جلب کند، اما متاسفانه داستان قابل پیش‌بینی کتاب در کنار ترجمه‌ی عجیب و اشتباه‌های چاپی زیاد انتظار من را از این کتاب برآورده نکرد.

 اعظم ملائي:  داستان خوبی بود روی جلد و پشت کتاب پر بود از نقل قولهایی از نویسندگان بزرگ که کتاب رو تحسین کردن که همین باعث میشه انتظار خواننده کتاب خیلی بالا بره (در مورد من که این طور بود) ولی خب من نمره متوسط بهش میدم.