ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
آلخاندرو و ماهیگیران تانکای
(Alejandro and the Fishermen of Tancay)
نویسنده:
برالیو مونیوس
(Braulio Munoz)
ترجمه:
علی قانع
ناشر:
کتابسرای تندیس
سال نشر:
1391
(چاپ
1
)
قیمت:
6000
تومان
تعداد صفحات:
197
صفحه
شابك:
978-600-182-057-1
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'آلخاندرو و ماهیگیران تانکای':
دن مورالس داستان میگوید. داستانهای زیادی دربارهی چیمبوته، شهر کوچکی در پرو که در آن زندگی میکرد. درباره ماهیگیری و زندگیهای آن شهر و درباره تغییراتی که همیشه معنی پیشرفت نمیداد. داستانهایی دربارهی زندگی آدمها در کنار همدیگر و اینکه با کشتهشدنشان به دست دولت چطور اوضاع بدتر میشود.
دو مورالس مرد عاقلی است اما گذشتهی غمانگیزی دارد و در غم از دست دادن ایام گذشته و برادریها ناله میکند. با داستانهای کوتاهی که میگوید، داستانهای مهیجی که به سادگی و زیبایی گفته میشود، خوانندگان را به خودش نزدیک میکند. گویی که مستقیما با آنها همکلام باشد. برای یک ماهیگیر خوب تانکای، زندگی دیروزش بهتر از امروز است. زندگی موزون در کنار دریا. وقتی با این توازن در دنیای طبیعی زندگی میکردند، در دنیای انسانیشان هم توازن بوجود میآمد.
این کتاب خوشخوان با حسی نوستالژیک و تحت تاثیر بیثباتیهای جریانهای سیاسی پرو، پیامی با اهمیت دارد. اینکه وقتی نظم طبیعی در هم میریزد، این فقط ماهیها نیستند که میمیرند، وقتی طبیعت بمیرد، شاید همهی ما نیز بمیریم. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"به آسمان زیبا نگاه کن، آلخاندرو: با کدام ستاره میتوانیم رمز، ماهیت و طریق وجودیاش را حل کنیم؟ دشوار است که ببینیم این نور کجا متولد میشود، این قدر سرد و نیلی رنگ درون ما ... خاطرات نیز چنین هستند ... ماهیتشان را چنگ زدن دشوار است، و شیوهی وجودیشان. پس کجا شروع به یادآوریشان کنیم که چه اتفاقهایی افتاده؟ ... گاهی زنده کردن بدبختیها دردناک است، اما بیا با هم به خاطرشان بیاوریم، آلخاندرو. پس تو میتوانی جایگاه خودت را پیدا کنی، شاید بتوانی به آرامش برسی و یک روز باز گردی به رقص با خورشید. اما لطفا از شنیدن حرفهای من حوصلهات سر نرود. نگو که، "بس کن، مورالس" چون فراموشی و یادآوری خاطرات همزمان به سراغ آدم میآیند ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!