بخريد و بخوانيد ...
اتحادیه‌ی ابلهان
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

اتحادیه‌ی ابلهان

(A Confederacy of Dunces)
نویسنده: جان کندی تول (John Kennedy Toole)
ترجمه: پیمان خاکسار
ناشر: چشمه
سال نشر: 1401 (چاپ 32)
قیمت: 390000 تومان
تعداد صفحات: ؟ صفحه
شابك: 978-600-229-274-2
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 11 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (4 امتیاز با رای 4 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'اتحادیه‌ی ابلهان':

اتحادیه ابلهان داستان زندگی پسر جوان عظیم‌الجثه‌ای به اسم ایگنیشس است که با مادرش زندگی می‌کند و روحیه آرمانگرایانه دارد. او در عین حال فردی تنبل است که مدام برای خانواده و شهر خود دردسر درست می‌کند. ایگنیشس از جامعه مصرف‌گرای آمریکایی بیزار است و به قول مترجم کتاب می‌توان او را "یک دن کیشوت امروزی" دانست که وادار می‌شود از خلوت خود بیرون بیاید و با جامعه‌ای که از آن متنفر است روبه‌‌رو شود و به شیوه‌ی دیوانه‌وار خود با آن بستیزد.
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"یک کلاه سبز شکاری سبزرنگ سری را که بیشتر به یک بادکنک حجیم شباهت داشت، می‌فشرد. روگوشی‌های سبز پر بود از گوش‌هایی بزرگ و موهایی اصلاح‌نشده و کرک زبری که در گوش‌ها رشد کرده و از هر دو طرف زده بود بیرون، درست مثل ماشینی که راهنمای چپ و راستش همزمان چشمک بزند. لب‌های پر و به‌هم‌فشرده‌اش از زیر سبیل انبوه و سیاهش توی چشم می‌زد، چین گوشه‌ی لب‌هایش پر بود از نارضایتی و خرده‌چیپس. زیر سایه‌ی آفتاب‌گیر سبز کلاه، چشمان متکبر زرد و آبی ایگنیشس جی. رایلی خیره شده بودند به مردمی که زیر ساعت فروشگاه دی. اچ. هولمز انتظار می‌کشیدند. در میان جمعیت دنبال نشانه‌هایی از بدسلیقگی در لباس پوشیدن می‌گشت. ایگنیشس متوجه شد که بیشتر لباس‌ها به قدری نو و گران بودند که کاملا می‌شد توهینی به سلیقه و نجابت به حساب‌شان آورد. داشتن هر چیز نو و گران‌قیمت نشانه‌ی خدانشناسی و عدم درک هندسه بود ..."

اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را می‌توانید در اینجا و اینجا بیابید.

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 ايماندخت مصطفوي:  همین الان هم دارم می‌خونمش ... شخصیت اصلی داستان واقعا معجزه قرنه. البته از این مدل آدم‌ها خیلی زیاد و یا حتی میشه گفت گاهی خودمون هم همین مدلی مالیخولیایی با خودمون و دنیای اطرافمون رفتار می‌کنیم. با اینکه تصور خیلی روشنی از فرهنگ آمریکایی، عاداتشون و دلمشغولی‌هاشون ندارم ولی مطمئن هستم که خوانندگان آمریکایی قطعا از خوندن این کتاب روده‌بر می‌شن.

 گلناز گرايلي:  اصلا خوشم نیومد. به سختی تمومش کردم. تو نقد کتاب خوندم که قهرمان داستان بعضی جاها نفرت‌انگیز و بعضی جاها دوست داشتنیه ولی برای من که در سرتاسر داستان نفرت‌انگیز و اعصاب‌خردکن بود. متوجه علت نقدهای بسیار خوبی که از این کتاب شده بود نشدم. شاید نوشتن همچین داستانی تو آمریکا خیلی هنره!