بخريد و بخوانيد ...
سلطانه
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

سلطانه

(The Sultan's Harem)
نویسنده: کالین، فالکنر (Colin Falconer)
ترجمه: جواد سیداشرف
ناشر: زرین
سال نشر: 1387 (چاپ 9)
قیمت: 25000 تومان
تعداد صفحات: 700 صفحه
شابك: 978-964-8155-66-2
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 12 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (3.33 امتیاز با رای 3 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'سلطانه':

در قرن شانزدهم هنگامی که امپراطوری عثمانی در اوج قدرت است و سلطان سلیمان خان قانونی بر سه قاره و هفت اقلیم حکمرانی می‌کند، در پشت درهای بسته و دیوارهای بلند توپقاپو سرای 300 کنیز در بزرگترین حرمسرای امپراطوری، جدا از دنیای بیرون زندگی می‌گذرانند. در این جهان بسته، زندگی براساس قوانین خاص و مستقلی می‌گذرد. در این "گودال مار" زندگی با نفرت و کینه‌توزی، توطئه‌چینی و مبارزه بر سر قدرت عجین است.
هنگامی که "خرم" را که یک دختر تاتار رومی است به حرمسرا می‌آورند، زندگی عادی و روزمره حرمسرا به یکباره دگرگون می‌شود. این زن خیره‌سر و عصیانگر، حاضر نیست مانند دیگران به سرنوشت خود به مثابه کنیز حرمسرا تن در دهد و به قوانین جاری تمکین کند. او با تمام قوا و با اراده‌ای آهنین می‌کوشد تا خود را به مرکز قدرت، یعنی به کنار سلطان سلیمان برساند. و در این مسیر برای رسیدن به هدف خود به هر وسیله‌ای متشبث می‌شود. "خرم" با مهارت تمام خود را در قلب سلطان جا می‌کند، توطئه می‌چیند و هر صدای مخالفی را در گلو خفه می‌کند و سرانجام سوگلی خاص سلطان می‌شود ... (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"همه جا ساکت بود. تنها صدای ریزش یکنواخت و مستمر قطرات باران به گوش می‌رسید که بر گودالهای آکنده از خونابه تازیانه می‌زد و از بام خیمه‌ها فرو می‌چکید. شترها و سربازان در باتلاقی از گل و کثافت به زحمت راهی برای خود می‌گشودند. حتی حیوانات باربر هم از بوی تعفن گزنده‌ای که از پیکر سربازان بیمار و تاسیسات نابهنجار بهداشتی برمی‌خاست، سربرمی‌گرداندند و چهره در هم می‌کشیدند. اما از همه بدتر، بوی گند و تعفنی بود که از خندق برمی‌خاست.
این خندق که محیط قلعه را در بر گرفته بود، شصت پا عمق و یکصد و چهل پا پهنا داشت و در بعضی از نقاط تا لبه، پر از اجساد متورم سربازان بود. بخارات متعفنی که از اجساد متلاشی شده و در حال فساد برمی‌خاست، به همه جا نفوذ می‌کرد و بر البسه، پوست بدن و حتی موی سر می‌نشست. این بوی گزنده و سرگیجه‌آور حتی در خیمه‌گاه خصوصی و مجلل سلطان هم - علی‌رغم دستمالهای معطری که صاحب‌منصبان عالیرتبه سپاه بر بینی و دهان خود می‌فشردند - نفوذ کرده بود و حاضرین را آزار می‌داد ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 حامد صمدي:  کتاب بسیار جالب و روان ترجمه شده است اما مملو از غلط‌های املایی است.

 گلناز گرايلي:  داستان جذاب تاریخ عثمانی. حداقل این حسن رو داشت که معلوم شد کانالهای ماهواره‌ای چه مزخرفاتی رو به خورد این مردم بیچاره ما می‌دن