ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
جانهای خاکستری
(Grey Souls)
نویسنده:
فیلیپ کلودل
(Philippe Claudel)
ترجمه:
ایوب مرتضوی باباحیدری
ناشر:
قطره
سال نشر:
1391
(چاپ
1
)
قیمت:
8000
تومان
تعداد صفحات:
238
صفحه
شابك:
978-600-119-253-1
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 6 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'جانهای خاکستری':
کتاب یک داستان جنایی/کارآگاهی را حکایت میکند. ماجرای جنایتی که در سال 1917 در یکی از شهرهای شمال فرانسه اتفاق میافتد و بیست سال بعد، بالاخره معمای آن توسط یک پلیس محلی حل میشود.
در سال 1917 اروپا همچنان در آتش جنگ جهانی اول میسوزد. اما در شهر "و" مردان از رفتن به جبهه معاف شدهاند، چون حضورشان در کارخانهی منطقه بیشتر مورد نیاز است. یک روز صبح، جسد دختربچهی ده سالهی صاحب مهمانخانهی شهر در کانال آبی پیدا میشود. پلیس دو ولگرد مظنون را دستگیر میکند و آنها را با خشونت بازجویی و سپس محکوم میکند.
راوی داستان اما پلیس شهر است که در این زمان به دلیل بیماری همسرش به مواظبت از او مشغول است و در طول این مدت به سر کار نمیرود. او بیست سال بعد دوباره به یاد این پروندهی عجیب میافتد و تصمیم میگیرد تا با دقت بیشتری به دنبال مقصر این جنایت جستجو کند.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"درست نمیدانم از کجا شروع کنم. بسیار دشوار است. تمام این مدت سپری شده است و کلمات هرگز از سر گرفته نخواهد شد و نیز چهرهها، لحظهها، زخمها. با این همه باید سعی کنم که بگویم؛ چیزی که بیست سال قلبم را آزار داده است به زبان بیاورم؛ پشیمانیها و سوالات بزرگ. باید با چاقو راز را چون بطنی بشکافم، و با دست پر در آن غوطهور شوم، حتی اگر هیچچیز و هیچچیز تغییر نکند.
اگر از من بپرسند که کدامین معجزه مرا از تمامی رویدادهایی که نقل خواهم کرد باخبر ساخته است، پاسخ خواهم داد که آنها را میدانم؛ همین و بس. آنها را میدانم چرا که همچون غروب آفتاب و طلوع سپیدهدم برایم آشنا هستند. چرا که در تمام عمرم خواستهام آنها را کنار هم بگذارم و به هم ببافم؛ تا به حرفشان آورم، تا بشنومشان. پیشترها، این تا حدی حرفهام بود ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!