ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
تالار گرگ (سهگانه تالار گرگ - کتاب اول)
(Wolf Hall: A Novel)
نویسنده:
هیلاری مانتل
(Hilary Mantel)
ترجمه:
علیاکبر قاضیزاده
ناشر:
کتابسرای تندیس
سال نشر:
1402
(چاپ
6
)
قیمت:
600000
تومان
تعداد صفحات:
864
صفحه
شابك:
978-600-182-038-0
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 4 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'تالار گرگ (سهگانه تالار گرگ - کتاب اول)':
کتاب داستان سلطنت هنری هشتم را روایت میکند. پادشاه که هنوز نتوانسته صاحب فرزندی پسر بشود تصمیم میگیرد با ماری آن بولین ازدواج کند. اما پاپ با این ازدواج مخالف است. در همین زمان توماس کرامول، سیاسمتداری زیرک و خوشفکر به کمک هنری میآید تا او را در راه رسیدن به هدفش یاری کند. اما فرجام کار کرامول آنطور که انتظار میرود روشن نیست ...
داستان با این جملات آغاز میشود:
" "حالا بلند شو!"
بیرمق، گیج و خاموش با تمامی قامت بر روی سنگفرش حیاط افتاده بود؛ با سری خم شده به یکسو و چشمهایی چنان خیره به دروازه که گویی نجاتبخشی در راه است. اگر کسی ضربهای کاری میزد، امکان داشت همین حالا او را میکشت.
خونی که از بریدگی زخم سرش میجوشید - زخمی که در نخستین ضربت، پدرش به او زد - آرام به سوی صورتش راه میرفت. از این گذشته چشم چپ او جایی را نمیدید. اما اگر با سر خم شده، با چشم نیمبستهی راست نگاه میکرد، میتوانست بندهای شل شدهی چکمهی پدر را ببیند. بند چکمه روی چرم ساق، دوتایی بود و گرهی محکم آن، همان بود که بر روی ابروی او زخم دیگری زد.
"حالا بلند شو!" والتر بر سر او فریاد میکشید و همچنان در این فکر بود ضربهای دیگر بزند. سرش را اندکی بالا گرفت، بدون نشان دادن دستها روی شکم به پیش میخزید. نمیتوانست دستها را به کار اندازد. میدانست والتر دوست دارد بر دستهای او ضربه بزند ..."
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را میتوانید در
اینجا
و
اینجا
بیابید.
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!