ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
جیرجیرک
نویسنده:
احمد غلامی
ناشر:
چشمه
سال نشر:
1396
(چاپ
3
)
قیمت:
6500
تومان
تعداد صفحات:
68
صفحه
شابك:
978-964-362-467-5
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 20 نفر
امتیاز كتاب:
(3.29 امتیاز با رای 7 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'جیرجیرک':
داستان دورههای مختلف زندگی قهرمان خود، بابک، را روایت میکند. نوجوانیِ او که بهکلنجار رفتن با پدرش برای فوتبالیست شدن میگذرد. جوانیاش که سربازیاش با جنگ همراه شده، کار روزنامهنگاریاش که با آشنایی با بنفشه همزمان است و باعث دستگیر شدناش در حوادث کوی دانشگاه میشود و اتفاقاتی که پس از این سلسله وقایع میافتد. نخ تسبیح این موقعیتها، احساسات درونی راوی نسبت بهوقایع است و شخصیتی که بهشدت کمرنگ است اما حضوری قوی دارد یعنی مادر راوی. (با کمی تغییر برگرفته از توضیحات مندرج در وب سایت SkyFall)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"پایان هر چیزی یعنی مرگ و مرگ چیزی است که تا کسی آن را تجربه نکند، نمیفهمد و وقتی تجربه کرد، تجربهاش برای خودش و دیگران فایدهای ندارد. پدر من مرگ را به بدترین شکلش تجربه کرد. روی نردههای سالن فوتسال نشسته بود که توپ خورد به سرش، سرش به دیوار خورد و روی زمین افتاد و جان به جانآفرین تسلیم کرد. خوردن توپ توی سر پدرم در زندگیاش معنایی کاملا سمبلیک داشت. معنایی که همه آن را درک کردند، حتا لمپنترین تماشاگران فوتبال که زندگیشان تخمهی آفتابگردان است و فحش و عربده. آنها نتوانستند این معنای سمبلیک را بیان کنند، اما در کلامی ناگفته فهمیدند این توپ به کاخ رویاهای پدرم اصابت کرده و همهی آن چیزهایی که سالها ساخته، ناگهان ویران شده است. روزی که از کنار ویرانهها میگذشتیم و توی خانههای فروریخته سرک میکشیدیم، میدیدیم که چگونه توپ میتواند رویاهای آدمی را فرو بریزد و نابود کند. آن روز میان خرابهها نعلبکی شکستهای پیدا کردم که عکس پرندهای روی آن حک شده بود، نعلبکی لعابی، با پرندهای به رنگ فیروزهای، پرندهای جامانده از رویاهای آدمهایی که توپ همهچیزشان را نابوده کرده بود ..."
اطلاعات بیشتر درباره این کتاب را میتوانید
اینجا
و
اینجا
بیابید.
نظر كسانی كه كتاب را خواندهاند:
سميرا سرخيان:
خوب بود...