نيوشا قادسي: مدتها بود كه چنين كتابي به اين رواني نخونده بودم. داستاني كه فكر كنيد پشت آن چارلي چاپلين بوده است جذابيت كار را زيادتر ميكند. عشق بدون مرز در يكسوي داستان و در سوي ديگر انتهاي شهرت يك هنرمند و رو به زوال رفتن آن واقعياتي انكارناپذير را به رخ خواننده ميكشد. ترجمه اين كتاب هم به زيبايي آن ميافزايد … حس كردن اين بعد از شخصيت چارلي چاپلين براي من خيلي خيلي جذاب بود....
نسترن امينفر: یک کتاب لطیف با متن دلنشین با توصیفاتی که صحنه های فیلم را زنده میکند
ابوالفضل بيات: داستانی گیرا، روان، دوستداشتنی با صحنهپردازی عالی که ذهن را برای بازآفرینی تک به تکشان همراهی میکرد. از خواندن خط به خطاش لذت بردم.
مينا بهنام: واقعا از خوندنش لذت بردم. عجيب خاطراتي را برام زنده كرد.
هانيه سالاري: کتاب خوبی بود،داستان از ابتدا خیلی کند پیش رفت ولی هرچه بیشتر پیش می رفت داستان جالب تر بود، در مجموع کتاب نسبتاً خوبی بود
پريسا احمدي: کتابی بود که منو وسوسه کرد که فیلمشو ببینم! البته اگه فیلمشو زودتر می دیدم مطمئنم نمی تونستم به این درک از زندگی یک دلقک پیر برسم.حتما فیلم قشنگی هست و از اوناییه که تا آخرین لحظه نمیتونی حدس بزنی چی میشه (بر خلاف انتظارم;چون فکر می کردم یک داستان قدیمی حتما پایان قابل پیش بینی و کلیشه ای داره که اصلا اینطور نبود) امتیاز دو هم بخاطر این بود که کتاب از روی فیلم نوشته شده بود و به قدرت کتابی مثل باشگاه مشت زنی که فیلم ازش ساخته شده،نبود.