ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
شناسنامه محصول
چشمان همیشه هشیار
(Freaky Green Eyes)
نویسنده:
جویس کرول اتس
(Joyce Carol Oates)
ترجمه:
رویا بشنام
ناشر:
کتابسرای تندیس
سال نشر:
1390
(چاپ
1
)
قیمت:
5200
تومان
تعداد صفحات:
230
صفحه
شابك:
978-600-182-042-7
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 3 نفر
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'چشمان همیشه هشیار':
زندگی برای فرانکی پیرسون اصلا آشدهنسوزی نیست! والدین فرانکی تازه از هم جدا شدهاند و مدتی هم هست که مادرش ناپدید شده. فرانکی دلش میخواهد اینجوری فکر کند که ناپدید شدن مادرش نتیجه شکست زندگی مشترک است و بالاخره دوباره سر و کلهی مادرش پیدا خواهد شد. اما یک چیزی در دروناش به او میگوید که یک جای کار شدیدا میلنگه و ماجرا به این سادگیها هم نیست.
داستان با این جملات آغاز میشود:
"سالها بعد از آن به گذر یاد میکنم. شاید همان کاری بود که مادرم هم میکرد، گذر. از سرزمینی آشنا به سرزمینی ناآشنا. گذر از جایی که مردم تو را آنجا میشناسند، به جایی که مردم گمان میکنند تو را آنجا میشناسند. درست مثل این که در یک رودخانه وحشی، پرخروش و خطرناک شنا کنید و اگر قدری جلوتر به ساحل برسید، با آن کسی که شروع کرده بودید، بسیار تفاوت دارید.
این گذر برای من، در جولای سال گذشته آغاز شد. درست چند هفته بعد از چهاردهمین سالروز تولدم. وقتی که آن حس به دلم افتاد.
سردی روابط والدینم هنوز شروع نشده بود. شاید هم شروع شده بود و من نشانههایش را نفهمیده بودم. نمیخواستم.
من در یک مهمانی، از هم مدرسهایم رو دست خوردم و این حادثه بدی بود یا شاید میتوانست باشد، به جز آن حس
این حس از کجا پیدا شد، نمیدانم. هیچ وقت درباره آن، به کسی چیزی نگفتم؛ حتی به تایلا که نزدیکترین دوستم بود، نگفتم که آن اتفاق چه تاثیری بر من گذاشت. به مادرم هم نگفتم …"
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!