شناسنامه محصول
دفترچه خاطرات سنگی
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

دفترچه خاطرات سنگی

(The Stone Diaries)
نویسنده: کارول شیلدز (Carol Shields)
ترجمه: مهری شرفی
ناشر: روشنگران و مطالعات زنان
سال نشر: 1389 (چاپ 1)
قیمت: 10000 تومان
تعداد صفحات: 344 صفحه
شابك: 964-8564-73-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 57 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (3 امتیاز با رای 3 نفر)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'دفترچه خاطرات سنگی':

خانواده استون از دیرباز در کار سنگ بوده‌اند، گویی "سنگ" بخشی از هویت و نشان تبار آنان است.
دفترچه خاطرات سنگی، اشاره‌ای معنی‌دار و کمی هم زیرکانه به همین نشان و شغل خانوادگی است. در این کتاب برگهایی از دفتر خاطرات زنی از این دودمان سنگی را ورق می‌زنیم: از آن روز گرم فاجعه‌بار در سال 1905 که در کنار میز آشپزخانه و بساط پودینگ‌پزی مادر بیمارش که آخرین نفسهای زندگی‌اش را در همان هنگام زادن او در مانیتوبای کانادا به او بخشید تا سفر با پدر به ایندیانا و تمامی سالهایی که به عنوان همسر، مادر و سپس بیوه‌ای تنها مانده، در مبارزه برای یافتن جایگاهی در زندگی گذشت، در این بازگویی روزنگار آمده است.
دیزی گودویل در این بازگویی از شنیده‌ها درباره‌ی تولدش تا کشف و شهودی شادمانه درباره‌ی زندگی و مرگ و تاملاتی در فاصله‌ی این دو و تمامی آن‌چه بر او گذشته از ورای قلم توانای کارول شیلدز سخن می‌گوید تا یکی از ارزشمندترین داستانهای قرن ما و دهه‌های ناآرام این قرن را خلق کند و جایزه‌ی ادبی پولیتزر و چند جایزه‌ی دیگر را از آن نویسنده سازد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"نام مادرم مرسی استون‌گودویل بود. زمانی که فقط سی سال داشت، در یک روز داغ تابستانی وقتی داشت برای شام شوهرش پودینگ مالورن درست می‌کرد، حالش دگرگون شد. یک کتاب آشپزی روی میز باز بود. در دستور غذا نوشته شده بود: "چند ورقه نان بیات، یک پیمانه توت سیاه، نیم پیمانه تمشک، چهار اونس شکر و در صورت امکان مقداری خامه‌ی شیرین." البته او مواد لازم غذا را نصف می‌کرد چون آنها فقط دو نفر بودند، وانگهی با کمیابی توت سیاه و بد غذایی کویلر (پدرم) چه باید می‌کرد. مادر می‌گفت که پدر فقط ناخنکی به غذاهای مورد علاقه‌اش می‌زند و چندان در بند خوردن یا نخوردن نیست ..."

نظر كسانی كه كتاب را خوانده‌اند:

 رعنا يزدي‌زاده:  مدت ها بود چنین کتاب جالبی نخوانده بودم.شایدیه جورایی شبیه صدسال تنهایی.بسیارظریف و عمیق به خصوص آن قسمت هایی که داستان را ازدید آدم های مختلف بیان می کند.این که حقیقت هزاران تکه می شودو هرتکه دست یک نفراست.هیچ کس همه حقیقت را نمی داند وهمان داستان فیل درتاریکی مولوی. آخرکارهم نمی توان حکم داد که دیزی خوب زندگی کرد یانه.راضی بود یا نه.همان تردیدی که خیلی هادارند

 ارمغان علوي:  کتاب خوبی بود. ارزش خواندن دارد

 سيده آسيه موسوي معاف:  شروعش کردم دو سه روز نیمه کاره رهاش کردم بعد به سختی خودمو متقاعد کردم که بخونم و تمومش کنم و رفت توی کتابخونه در هر حال حتی در اون حد هم نبود که آدم بعد از یه مدتی بخواد بره سراغش و یه تیکه ازش بخونه که براش تنوع شه ... برخلاف جیره ماه قبل (خدمتکار) که سخت عاشقش شدم کتاب این ماه را دوست نداشتم به نظرم گزارشی بود شاید چون به بیان سوم شخص بود این حس را بهم داد.