بخريد و بخوانيد ...
درخت به و 22 داستان دیگر
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

درخت به و 22 داستان دیگر

نویسنده: هکتور هیو مونرو (Hector Hugh Munro)
ترجمه: مریم عزیزی
ناشر: کتابسرای تندیس
سال نشر: 1400 (چاپ 1)
قیمت: 49000 تومان
تعداد صفحات: 167 صفحه
شابك: 978-600-1826-71-9
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'درخت به و 22 داستان دیگر':

کتاب گزیده‌ای است از داستان‌های دو مجموعه‌ی ماجراهای کلوویس (1911) و جانوران و ابرجانوران (1914) به قلم هکتور هیو مونرو، نویسنده‌ی اسکاتلندی، متولد هجده دسامبر 1870 در برمه که با نام مستعار ساقی می‌نوشت.

ساقی در داستان‌هایش رندانه و هنرمندانه به هجو فرهنگ و اجتماع بریتانیا در سال‌های آغازین قرن بیستم می‌پرداخت. طنز و وحشت چاشنی دلپذیر قلم اوست. قهرمانان داستان‌های ساقی اغلب نوجوانانی زیرک و پرنشاط هستند که از بزرگ‌ترهای سنگدل و مبادی آدابشان به شکلی دلچسب انتقام می‌گیرند.

ساقی برخلاف اکثر داستان‌نویسان هم‌دوره‌اش از عشق نمی‌نوشت. شاید چون در دوره‌ای می‌زیست که عشق از نوعی که او می‌شناخت جرم محسوب می‌شد.

ساقی چهاردهم نوامبر 1916 حین خدمت در جنگ جهانی اول در شمال فرانسه هدف گلوله‌ی تک‌تیراندازی آلمانی قرار گرفت و جان سپرد. آخرین کلماتش خطاب به سربازی بی‌مبالات چنین بود: "آن سیگار کوفتی را خاموش کن!" این نویسنده از جمله سربازان جنگ جهانی اول است که مزاری از خود ندارند. سال‌ها بعد خواهرش اتل مونرو در نامه‌ای نوشت: "خرسندم که ساقی به پیری نرسید؛ حتی از فکرش بیزار بود ..." (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

داستان "اِزمِی" با این جملات آغاز می‌شود:

"کلوویس گفت: "همه‌ی ماجراهای مربوط به شکار شبیه هم هستند. تمام ماجراهای مسابقات اسب‌دوانی هم همین‌طور و همه‌ی ماجراهای ..."

بارونس گفت: "ماجرای شکاری که من می‌خواهم تعریف کنم، یک ذره هم شبیه آن ماجراهایی که تو شنیده‌ای نیست. قضیه مربوط به خیلی‌وقت پیش است، وقتی تقریبا بیست‌وسه سالم بود. آن موقع از همسرم جدا زندگی نمی‌کردم؛ دلیلش هم این است که هیچ‌کداممان آن‌قدری پول نداشتیم که خرج آن یکی را بدهیم. پند و اندرزهای حکیمانه خلافش را می‌گویند اما فقر در اصل بیشتر خانمان‌ساز است تا خانمان‌برانداز. به هر تقدیر آن موقع من و همسرم همیشه با دسته‌های سگ جدا شکار می‌رفتیم. تمام این‌ها که گفتم، ربطی به داستانی که می‌خواهم بگویم، ندارد."

کلوویس گفت: "از گردهمایی قبل از شروع شکار نمی‌گویی؟ به نظرم اولش باید همه جمع شوند." ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!