داستان "قسم" با این جملات آغاز میشود:
"فریدهلم فهنر پزشک حاذقی بود که مطبش در خیابان اصلی شهر قرار داشت. او تمام زندگیاش را در روتوایل گذرانده بود و تعداد نسخههایش در سال به دوهزاروهشتصد نسخه میرسید. او مدیر مسئول موسسهی فرهنگی مصر باستان و عضو باشگاه گلف شیران بود. بدون هیچ سابقهی کیفری یا حتی داشتن یک برگ جریمهی رانندگی. او علاوه بر خانهای که در آن زندگی میکرد، صاحب دو خانهی دیگر هم بود. مرسدس بنز سه سالهی کلاس آ با تودوزی چرمی، کولر و تمام امکانات و حدود هفتصد و پنجاه هزار یورو پولی که در بازار بورس و سهام سرمایهگذاری کرده بود و همینطور بیمهی سرمایه. فهنر هیچ فرزندی نداشت. خواهری که شش سال از خودش کوچکتر بود، تنها خویشاوند در قید حیاتش محسوب میشد ..."