درباره كتاب 'کامو: آرمان سادگی':
... نویسنده که از منتقدان بسیار سرشناس ادبی است، به مناسبت صدمین سالروز تولد کامو، ما را همراه خود به سفری جذاب میبرد. از بلکور، منطقه فقیرنشین الجزایر که کامو در آنجا کنار مادر خاموش خود بزرگ میشود تا پاریس خاکستری که تحت اشغال آلمانیها، اخلاقیات این اگزیستانسیالیست جوان را به مبارزه میطلبد. سارتر که رقیب او و فردی مشهور است، کامو را که ضدفاشیستم، ضدکمونیسم و اروپایی است، با تحقیر "پسر خیابانی الجزایری" میخواند؛ کامویی که برای خود یک غریبه و روشبینتر از همه است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"درشکهای تق و لق در جادههایی که هنوز کوبیده نشده، در میان چشماندازهای تنک و بیکران الجزایر در حرکت است. تنها نور آن شب بارانی، فانوس درشکهچی است.
زوجی که در درشکه نشستهاند، عجله دارند. زن درد زایمان دارد. مقابل خانهای در یک مزرعه در دهکدهای بسیار کوچک توقف میکنند. در آشپزخانه، تشکی کنار آتش میاندازند. هوا بوی ویرانی و فقر میدهد.
کودک در آن شب در اواخر پاییز 1913، با کمک یک زن عرب و خانم مسئول غذاخوری زراعی، کنار آتشِ در حال جرقه زدن به دنیا میآید. اولین نشانههای زندگی او شبیه "قرچقرچ زیرزمینی" است، "مانند صدایی که بعضی از یاختهها در زیر میکروسکوپ دارند." بچه قنداق میشود و او را در سبد لباس چرکها قرار میدهند. چهره مادر "نورانی" شده است - این را پسرش بعدها ادعا خواهد کرد ..."