بخريد و بخوانيد ...
زمانی که هم‌سبیل دالی بودم (بچه‌محل نقاش‌ها - 6)
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

زمانی که هم‌سبیل دالی بودم (بچه‌محل نقاش‌ها - 6)

نویسنده: محمدرضا مرزوقی 
ناشر: هوپا
سال نشر: 1403 (چاپ 9)
قیمت: 185000 تومان
تعداد صفحات: 184 صفحه
شابك: 978-622-204-054-3
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'زمانی که هم‌سبیل دالی بودم (بچه‌محل نقاش‌ها - 6)':

دایی‌سامان که تازه از سفر اسپانیا برگشته برای بچه‌ها تیشرت‌هایی با نقاشی چهره‌ی زن و مردی عجیب‌وغریب آورده. بعد از تقسیم هدایا با هم به تماشای بازی بین دو تیم مهم فوتبال اسپانیا، یعنی رئال مادرید و بارسلونا می‌نشینند. هنگام تماشای بازی فوتبال، دایی فاش می‌کند که زمانی در تیم بارسلونا بازی کرده است. چطور ممکن است دایی در تیم بارسلونا بازی کرده باشد؟ آن هم در کنار سالوادور دالی و دوست نزدیکش فدریکو گارسیا لورکا. اما فیلم‌های مستندی که دایی از آن سالها ضبط کرده، پرده از این راز بزرگ برمی‌دارد. این‌بار می‌توانید همراه سامی و دالی و دوستش لورکا با ساعت جیبی ذوب شده‌ی دالی به سفری در زمان بروید. آیا این همان ساعتی است که در تمام سفرها همراه دایی بوده و به او کمک کرده تا در زمان سفر کند؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

" "تنها تفاوت من با دیوانه‌ها این است که من دیوانه نیستم!"

مانی به تبلتی که توی دست محسن بود، نگاه کرد و چشمش به این جمله افتاد. به‌محض دیدن جمله توجهش جلب شد. در ادامه‌ی جمله آمده بود:

"وقتی این را به فروید گفتم، اول متعجب نگاهم کرد. بعد سکوت کرد. کمی که گذشت یکهو زد زیر خنده. فهمیدم زیگموند فروید را هم می‌شود خنداند. فقط باید قلقش را بلد بود."

همین که خواست اسم نویسنده‌ی متن را بخواند، محسن رفت به صفحه‌ای دیگر و مطلبی درباره‌ی فوتبال باز کرد. فقط "سا"ی اول اسم را دیده بود. دمغ به محسن نگاه کرد و گفت: "نذاشتی اسم نویسنده‌ی مطلب رو کامل بخونم."

محسن گفت: "بی‌خیال مانی! می‌خوام ببینم بازی رئال مادرید با بارسلونا چه ساعتیه."

روی نشانه‌ی جست‌وجو کلیک کرد. رو کرد به مینا و گفت: "چقدر گرسنمه."

مینا گفت: "فکر نکنم چیزی برای خوردن پیدا بشه."

پریسا از حیاط به آشپزخانه آمد. گفت: "باید منتظر بمونیم مامان‌بزرگ بیاد بعد خودش برامون..." ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!