بخريد و بخوانيد ...
اژدهایی لایق خوبی (مجموعه هارت استرایکرها - کتاب دوم)
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

اژدهایی لایق خوبی (مجموعه هارت استرایکرها - کتاب دوم)

(One Good Dragon Deserves Another)
نویسنده: راشل آرون (Rachel Aaron)
ترجمه: سهیلا سهرابی
ناشر: تندیس
سال نشر: 1399 (چاپ 1)
قیمت: 90000 تومان  77000 تومان
تعداد صفحات: 600 صفحه
شابك: 978-600-182-621-4
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'اژدهایی لایق خوبی (مجموعه هارت استرایکرها - کتاب دوم)':

بعد از فراری معجزه‌آسا از دسیسه‌های مادر وحشتناکش، دو پیشگوی همه چیزدان و خواهر برادرهای بی‌رحم بی‌شمارش، جولیوس اصلا دلش نمی‌خواهد با اژدهای دیگری روبرو شود، اما متاسفانه در دنیا فقط یک چیز خطرناک‌تر از هارت‌استرایکر به درد نخور بودن وجود دارد: اینکه هارت‌استرایکری به درد بخور باشد. حالا هم که سروکارش با سه خواهر افتاده، تبدیل به مهره‌ای کلیدی در قمار بتزدا هارت‌استرایکر برای رساندن خانواده‌اش به اوج موفقیت شده است.

خودداری از بازی کردن نقشی در برنامه‌های مادر به معنای مرگ است. ولی ماجرا حتی پیچیده‌تر از چیزی‌ست که بتزدا خبر دارد. بعد از اینکه استلا با کینه‌ی فراوان برمی‌گردد، آینده‌ی هارت‌استرایکر شروع به ناپدید شدن می‌کند و شکارچی آلگونکوئین در یک قدمی به چنگ آوردن جولیوس قرار می‌گیرد، معلوم می‌شود مخمصه‌ای که خانواده تویش افتاده، حتی از توان مدیریت یک پیشگو هم فراتر است، اما وقتی قوی‌ترین اعضای خانواده یکی پس از دیگری از دور خارج می‌شوند، دفاع از خانواده‌ای که هرگز برای او احترامی قائل نشده برعهده‌ی جولیوس قرار می‌گیرد تا ثابت کند که گاهی، بدترین اژدهای دنیا هم می‌تواند بهترین متحد ممکن باشد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

"سوینا، دریای شمال، جادوگر سفید سه خواهر و رهبر فعلی قدیمی‌ترین خانواده‌ی اژدهایی که هنوز هم قدرتمندترین بودند، کله‌ی سحر از خواب بیدار شده و از این مسئله خوشحال نبود. از اینکه بیدار و تنها باشد. حتی کمتر خوشحال بود و همان‌طور که وسط تخت عظیم ایان نشسته بود با بداخلاقی، از لای چشم‌های نیمه‌بسته‌اش معشوق جوانش را تماشا کرد که لباس می‌پوشید.

در حالی که موهای طلایی روشنش را که در خواب به هم گره خورده بودند از جلوی چشم‌هایش کنار می‌زد گفت: "نمی‌فهمم چرا باید بری. حتی آدمیزدها هم این موقع لعنتی روز خوابن."

ایان که کراوات ابریشمش را در آینه‌ی اتاق‌خواب گره می‌زد، جواب داد: "برعکس، خیلی از موفق‌ترین آدمیزادها از ساعت شش صبح بیدارن و سرشون شلوغه و برای همین من از پنج بیدار می‌شم." انعکاسش در آینه لبخند شیطنت‌آمیزی به او زد. "بدیِ یک اژدهای جوون و جاه‌طلب بودن همینه. در هر حالی مجبوریم کار کنیم." ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!