شناسنامه محصول
این آهنگ وحشی
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

این آهنگ وحشی

(This Savage Song)
نویسنده: ویکتوریا شواب (Victoria Schwab)
ترجمه: موژان چگینی
ناشر: تندیس
سال نشر: 1398 (چاپ 1)
قیمت: 53000 تومان  45000 تومان
تعداد صفحات: 384 صفحه
شابك: 978-600-182-597-2
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 1 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'این آهنگ وحشی':

در شهر جنگ، شهری که هیولاها در آن حکمرانی می‌کنند، چیزی به اسم امنیت وجود ندارد.

کیت هارکر و آگوست فلین، وارثان شهری دوپاره شده‌اند؛ شهری که در آن خشونت زایای هیولاهایی واقعی است. کیت فقط می‌خواهد مثل پدرش بی‌رحم باشد؛ پدری که به هیولاها اجازه می‌دهد که آزادانه در شهر بچرخند و انسان‌ها را وامی‌دارد برای برخورداری از محافظت او، پول بپردازند. آگوست فقط می‌خواهد انسان باشد، انسانی به خوش‌قلبی پدر خودش؛ می‌خواهد نقش بزرگ‌تری در محافظت از بی‌گناهان داشته باشد. اما آگوست هم یکی از هیولاهاست. هیولایی که می‌تواند تنها با نوای موسیقی، روح انسان را برباید.

شهر آگوست و کیت، دارد فرو می‌ریزد. و فقط این دو هستند که از هر دو روی شهر، باخبرند. فقط این دو می‌توانند کاری کنند.

اما چطور تصمیم می‌گیری قهرمان باشی یا تبهکار، وقتی نمی‌شود از هم تشخیص‌شان دهی؟ (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

شبی که کیت هارکر تصمیم گرفت عبادتگاه مدرسه را به آتش بکشد، نه عصبانی بود و نه مست. فقط درمانده بود.

به آتش کشیدن عبادتگاه واقعا آخرین دستاویز بود. تا به آن زمان، دماغ دختری را شکسته بود، در خوابگاه‌ها سیگار کشیده بود، در اولین امتحانش تقلب کرده بود و به سه تا از راهبه‌ها فحاشی کرده بود؛ اما فرقی نداشت چه کار می‌کرد، مدرسه‌ی سنت اگنس مدام او را می‌بخشید. سبک و سیاق مدرسه‌های کاتولیک همین بود. او را کسی می‌دانستند که می‌بایست نجاتش دهند.

اما کیت نجات نمی‌خواست؛ او صرفا می‌خواست برود.

تقریبا نیمه‌شب بود که کفش‌هایش بر چمن‌های زیر پنجره‌ی خوابگاه نشست. به قول دیگران، ساعتِ جادوگری؛ آن وقت از تاریکی که ارواح بی‌قرار به سوی آزادی دست می‌یازیدند. ارواح بی‌قرار و دخترهای نوجوانی که در مدارس شبانه‌روزی، به دور از خانه، گیر افتاده بودند ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!