ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
خونزاد (مجموعه نیروی سیگما - کتاب هشتم)
(Bloodline: A Sigma Force Novel)
نویسنده:
جیمز رولینز
(James Rollins)
ترجمه:
هادی امینی
ناشر:
تندیس
سال نشر:
1398
(چاپ
1
)
قیمت:
75000
تومان
تعداد صفحات:
552
صفحه
شابك:
978-600-182-589-7
امتیاز كتاب:
(تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'خونزاد (مجموعه نیروی سیگما - کتاب هشتم)':
فرمانده گری پیرس، فرمانده نیروی سیگما در ماموریتی با تاکر وین و گروهش همراه میشود تا در جنگلهای آفریقا به نجات دختر رئیسجمهور آمریکا بشتابند که حامله است و از سوی دزدان سومالیایی به گروگان گرفته شده است. اما پیرس حدس میزند که این غائله تنها با آزاد کردن دختر رئیسجمهور به پایان نمیرسد. حدسی که با بمباران شدن یک کلینیک باروری در کارولینای جنوبی، هزاران کیلومتر دورتر از محل عملیات پیرس، به یقین تبدیل میشود.
به این ترتیب فرمانده پیرس و نیروی سیگما خودشان را در میانه معرکهای میبینند که از یکسو باید جان نوزادی به دنیا نیامده را نجات دهند و از سوی دیگر توطئههایی تروریستی را که در خاک آمریکا در دست انجام است، خنثی کنند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشود:
"گری پیرس با غرش موتور تاندربرد وی-8 مدل 1960 به راه ورودی خانه وارد شد.
حس میکرد خودش میغرد.
کنی پرسید: "فکر کردم برنامه اینه که اینجا را بفروشیم؟"
برادر کوچکتر گری روی صندلی شاگرد نشسته، نصف سرش را از پنجره بیرون برده و به ساختمان ویلایی با ایوان چوبی دورتادوری و سقف پیشآمده نگاه میکرد. اینجا خانه خانوادگی آنها بود.
گری پاسخ داد: "دیگه نه. هیچ حرفی هم ازش به بابا نزن. بیماریش به قدر کافی پارانوئیدش کرده."
کنی با بدخلقی زیر لب زمزمه کرد: "مگه چقدر با بقیه روزها فرق داره ...؟"
گری به بردادرش چشمغره رفت. او در فرودگاه دولس، کنی را بعد از یک پرواز در عرض کشور از کالیفرنیای شمالی سوار کرده بود. چشمان برادرش از بیخوابی در هواپیما یا شاید تعداد زیاد بطریهای جین کوچک در قسمت درجه یک سرخ شده بودند. کنی در این شرایط گری را به یاد پدرشان انداخت؛ مخصوصا با بوی الکل در بازدمش ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!