درباره كتاب 'کلونی شیاطین (مجموعه نیروی سیگما - کتاب هفتم)':
کشف مخوفی در اعماق کوهستان راکی، شامل صدها جسد مومیایی شده در الواحی طلایی با نوشتههایی به زبانی غریب پرده از رازی برمیدارد که نه تنها توجه جهان را به خود جلب میکند، بلکه ریشه اصلی اقوام بومی آمریکایی را نیز مورد تردید قرار داده و مهارت و دانش آنها را در فناوریهای پیشرفته به رخ میکشد. دانشی که ناخواسته فعال شده و میرود تا زمین را به نابودی بکشاند. فرمانده گری پیرس به همراه سیچان و مونک کوکالیس مامور میشود تا با رمزگشایی تاریخ شکلگیری ایالات متحده، راه حلی برای نابودی زمین بیابد. جو کوالسکی هم این بار به پینتر کراو ملحق شده تا در ایالات متحده مانع وقوع فاجعه شوند. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
فصل اول داستان با این جملات آغاز میشود:
"شبیه دروازه جهنم بود.
دو مرد جوان روی قلهای ایستاده بودند و به دره عمیق و تاریک نگاه میکردند. هشت ساعت طول کشیده بود تا از شهرک کوچک روزولت تا این نقطه مرتفع و دورافتاده در کوهستان راکی، صعود کنند.
ترنت وایلدر پرسید: "مطمئنی اینجا خودشه؟"
چارلی رید تلفن همراهش را بیرون آورد، مختصات جی.پی.اس را خواند، بعد نقشه سرخپوستی که روی تکهای پوست گوزن کشیده شده و داخل پلاستیک زیپدار شفاف قرار داشت را بررسی کرد. "فکر کنم. طبق این نقشه باید یه نهر کوچیک پایین دره باشه. ورودی غار هم باید جایی باشه که نهر به سمت شمال دور میزنه."
ترنت لرزید و برف را از روی موهایش ریخت. با اینکه روکشی از گلهای وحشی در زمینهای پایین روییده و نوید شروع بهار را میداد، زمستان هنوز به این بالا چنگ انداخته بود. هوا هنوز یخ بود و برف روی قلل اطراف وجود داشت. برای بدتر شدن اوضاع هم آسمان از صبح شروع به ابری شدن کرده و باد آرامی هم میوزید ..."