بخريد و بخوانيد ...
باغ خرمالو

باغ خرمالو

نویسنده: هادی حکیمیان 
ناشر: شهرستان ادب
سال نشر: 1397 (چاپ 6)
قیمت: 20000 تومان
تعداد صفحات: 184 صفحه
شابك: 978-600-6889-15-3
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 1 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'باغ خرمالو':

وقایع داستان در شهریور 1320 می‌گذرد. راوی داستان نوجوانی روستایی است که به همراه دوستش حسینعلی مادربزرگش را تا یزد و جایی به نام "باغ خرمالو" همراهی می‌کنند. چون مادربزرگ قرار است آنجا برای فرماندار شهر هلیم بپزد. آنها در باغ خرمالو هستند که رضا شاه و خانواده‌اش در راه رفتن به تبعید به شهر یزد می‌رسند و در باغ خرمالو مهمان فرماندار می‌شوند ...
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"- راسته که شما رضاشاه رو دیده‌ید؟
این را دختر جوانی پرسید که قد کوتاهی داشت. دختر دومی که بلندتر بود گفت:
- لبخند لطفا.
من همین‌جور تکیه‌داده به عصای دسته‌فلزی‌ام لبخند زدم. برق فلاش دوربین جهید توی فضای دمِ‌غروب و من رو به دختر اولی گفتم:
- بله. رضاشاه رو دیده‌م، منتها آخرین روزهای حضورش تو ایران بود - هفتاد، بله، دقیقا هفتاد سال پیش.
دختر قد کوتاهی که کاغذ و قلم دستش بود و قیافه‌اش به خبرنگارها می‌خورد آمد جلوتر:
- یعنی جدی‌جدی رضاشاه اومده بود تو این روستا؟
و من عینک را روی صورتم جابه‌جا کردم:
- این‌جا نه. تو شهر بود ... من رضاشاه رو توی شهر دیده‌م، شهریور 1320، زمانی که برای گذروندن دوره تبعید می‌رفت جزیره موریس.
دختر دوربین‌به‌دست گفت:
- می‌شه خواهش کنم اون‌جا بشینید.
و با دست اشاره کرد به تخته‌سنگِ سیاه و بزرگی که پشتِ سرمان بود. من خیلی آرام و عصازنان جلو رفتم. کنار تخته‌سنگ که رسیدم، دوربین باز هم فلاش زد. آرام نشستم روی تخته‌سنگ و عینکم را برداشتم. بی‌عینک حس بهتری داشتم ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!