ورود / ثبتنام
ورود
ثبتنام
جستجو:
Toggle navigation
خانه
كتاب بزرگسال
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
مجلات و نشريات
كتاب كودك
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب كودك
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
كتاب نوجوان
فهرستهای جیرهكتاب
قفسههای كتاب نوجوان
تازهترین كتابها
كتابهای پرستاره
چی بخوانیم؟
تماس با ما
برگزیده كتاب بزرگسال
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب كودك
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
برگزیده كتاب نوجوان
تازهها
پرستارهها
پرفروشها
آیندهدارها
بخريد و بخوانيد ...
پخمه
نویسنده:
عزیز نسین
(Aziz Nesin)
ترجمه:
رضا همراه
ناشر:
نیماژ
سال نشر:
1398
(چاپ
4
)
قیمت:
39000
تومان
تعداد صفحات:
264
صفحه
شابك:
978-600-367-196-6
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كردهاند: 15 نفر
امتیاز كتاب:
(3 امتیاز با رای 3 نفر)
امتیاز شما به این كتاب:
شما هنوز به این كتاب امتیاز ندادهاید
درباره كتاب 'پخمه':
قهرمان داستان انسانی سادهلوح است که در موقعیتهای مختلف اجتماعی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. او تلاش میکند با صداقت کودکانهاش راهی برای زندگی در جامعهای که مردمانش مزور و فریبکار هستند باز کند. اما تلاشش هربار در مواجهه با چنین آدمهایی به شکست در موقعیتهای زندگی میانجامد. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)
داستان با این جملات آغاز میشود:
"اصرار نداشته باشید بدانید چرا سر و کار من به زندان افتاد، هرچه بود دست و بالم بند شد و تا آمدم به خودم بجنبم مرا از پلهها پایین فرستادند! و از مخلص با همهی اهن و تولوپ و اسم و رسم، عکسبرداری و انگشتنگاری کردند و بعد هم مثل ظرف آشغال که خانمها از لای در دست رفتگر میدهند، بنده را هم تحویل بند دادند!!!
نمیدانم شما هم این منظره را دیدهاید؟ سابقا بچههای شیطان و بازیگوش گربهای را توی کیسهای میانداختند و مدتی دور سرشان توی هوا چرخ میدادند، بعد گربه را از کیسه بیرون میآوردند و موشی جلوی او میانداختند. گربهی بیچاره چنان گیج و منگ بود که تا مدتی حتی موش را نمیدید و به او توجه نمیکرد!!!
آن روز هنگامی که من وارد کریدور زندان شدم این حالت عینا در وجودم پیدا شد. بهقدری ناراحت و گیج بودم که حتی حرفهای دو سه نفری را که اطرافم جمع شده بودند و به من دلداری میدادند، نمیشنیدم ..."
تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!