داستان با این جملات آغاز میشود:
"چهار تا بودند. بیهیچ شباهتی به هم. وقتی چشم این جهانی یافتند و آن را گشودند. اولین جنگ بزرگ بشری، جنگی که همه جهان به نوعی درگیرش بود به پایان رسیده یا رو به پایان بود.
جنگ جهانگیر اول، چنان زخمی بر دل امیدواران زد که هیچ جنگی پیش از آن نزده بود. سالهای اشک بود و شادی، سالهای مرگ و خوشی. شانزده میلیون نفر کشته شدند و دو امپراطوری ساقط شد که کسی گمان سقوطشان نمیداد اما هم در آن زمان همه دانایان جهان به وجد آمدند وقتی خبر گرفتند که حکومت شوراها به جای امپراطوری تزارها شکل گرفته است. تا آن زمان هرگز بر اساس طرح و نظر نوابغ، جامعهای و سرزمینی شکل نگرفته بود ..."