بخريد و بخوانيد ...
کلوپ شانس و شادی
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

کلوپ شانس و شادی

(The Joy Luck Club)
نویسنده: ایمی تن (Amy Tan)
ترجمه: ابراهیم فتوت
ناشر: هیرمند
سال نشر: 1400 (چاپ 2)
قیمت: 140000 تومان
تعداد صفحات: 332 صفحه
شابك: ?
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 4 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'کلوپ شانس و شادی':

داستان از زبان چهار زن چینی‌الاصل روایت می‌شود که در سال 1949 همگی از مهاجرانی هستند که تازه قدم به خاک آمریکا گذاشته‌اند و برای رهایی از سختی‌های زندگی، دور هم جمع می‌شوند، ماجونگ بازی می‌کنند و درباره زندگی‌شان با همدیگر درددل می‌کنند. طی سالیان، این گردهمایی به سنتی بدل می‌شود. فرزندان آنها بزرگ می‌شوند. شکاف فرهنگی میان مادرانی که به آمریکا مهاجرت کرده‌اند و دخترانی که در آمریکا بزرگ شده‌اند، دست‌کمی از دیگر سختی‌های سرزمین رویاها ندارد. مشکلی که هیچ‌جایی بهتر از کلوپ شانس و شادی برای حرف زدن درباره آن پیدا نمی‌شود!

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

"پیرزن قویی را به یاد آورد که سال‌ها پیش به‌ازای مبلغ ناچیزی در شانگهای خریده بود. همان‌طور که دست‌فروش بازارگرمی کرده بود، این پرنده روزی اردکی بود که برای غازشدن گردن کشیده بود و حالا ببین زیباتر از آن است که خورده شود.

بعدا همان زن و قو از اقیانوسی به وسعت هزاران کیلومتر گذشتند و به سمت آمریکا گردن کشیدند. زن در مسیر به‌آرامی برای قو زمزمه می‌کرد: "در آمریکا دختری کاملا شبیه به خود خواهم داشت؛ اما آنجا ارزش هیچ‌کس با بلندی صدای آروغ شوهرش سنجیده نخواهد شد. آنجا کسی نگاه بالابه‌پایین به او نخواهد داشت؛ چون مجبورش می‌کنم همیشه به انگلیسی روان حرف بزند. و آنجا آن‌قدر غرق خوشی خواهد بود که لازم نباشد غصه چیزی را بخورد! وقتی این قو را به او بدهم بالاخره منظورم را می‌فهمد، موجودی که به چیزی بهتر از آنچه انتظار می‌رفت تبدیل شد."

اما وقتی به کشور جدید رسید، سرپرستان مهاجرت قو را از دستش کشیند و او را با بازوانی لرزان رها کردند. تنها پری به یادگار برایش ماند. بعد آن‌قدر درگیر پر کردن فرم‌های مختلف شد که دلیل آمدنش را از یاد برد و به‌کلی آنچه را پشت سر گذاشته بود را فراموش کرد.

اکنون زن، پیر شده بود و دختری داشت که فقط انگلیسی حرف می‌زد و بیشتر از اینکه غصه بخورد کوکاکولا می‌خورد ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!