بخريد و بخوانيد ...
خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر

نویسنده: مهراوه فردوسی 
ناشر: چشمه
سال نشر: 1402 (چاپ 7)
قیمت: 160000 تومان
تعداد صفحات: 192 صفحه
شابك: 978-622-01-0996-9
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر':

نویسنده در این کتاب به سراغ روایت و بازخوانی یکی از جنجال‌برانگیزترین و تکان‌دهنده‌ترین پرونده‌های جنایی 25 سال گذشته رفته است، جنایت "خیابان گاندی" که دهه‌ی هفتاد را در چنان بهتی فرو برد که درک و فهم چگونگی وقوعش را تقریبا سخت و ناممکن کرده است. به همین دلیل فردوسی، برای فهم بستر و چگونگی رخ‌دادن این جنایت خانگی به جای دنبال کردن الگوی پوزیتویستی علت جرم، به سراغ "جرم‌شناسی روایی" رفته است. الگویی که در پی روایت داستان جرم است. این روایت چندصدا و تنش‌آلود ادعا می‌کند جرم عاملی "بیرونی" نیست که کشفش کنیم، بلکه معنایی است که در روایت شکل می‌گیرد، می‌چرخد و تغییر شکل می‌دهد.

حکایت این کتاب ماجرای دنباله‌دار جنایی‌ای است در پنج پرده و چهار جستار مستقل. فردوسی در این جستارها سعی کرده از تلاقی‌های بنیادین گفتمان‌های آن دوره بنویسد، براساس آن‌چه خوانده، گفت‌وگو کرده و فهمیده است. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

اولین جستار کتاب با این جملات آغاز می‌شود:

"پیرزن در میان خیل جمعیت کنار جدول نشسته. قلبش هنوز تند می‌زند. از وقتی فریاد زنِ همسایه را شنیده قلبش همین‌طور مدام توی سینه‌اش می‌کوبد. زن توی کوچه فریاد کشیده بود: "آی دزد ... بچه‌هام رو کشتند." و پیرزن با پاهای دردناک پله‌ها را دوتایکی دویده بود پایین. حالا دیگر توان ایستادن ندارد و نشسته و مدام روی پاهایش دست می‌کشد. گوش‌هایش سنگین است و نوه‌ی پانزده‌ساله‌اش دارد از لای جمعیت سرک می‌کشد تا دختر بزرگ خانواده را پیدا کند. حواسش نیست جواب مادربزرگش را بدهد: "دزدها کوچیکه را کشته‌ند یا بزرگه رو؟" چو افتاده طبقه‌ی پایین خانه مهمانی بوده که دزدها می‌روند بالا و بچه‌ها را می‌کشند. دختر بزرگ و نامزدش هم، که حالا توی حیاط‌اند، در مهمانی بوده‌اند و بعد از قتل بچه‌ها رسیده‌اند. مرد جوانی نچ‌نچ می‌کند. پیرزن فاتحه می‌خواند. مادرها دست بچه‌ها را سفت گربه‌اند و برای دل زن همسایه، که صورتش را با دست پوشانده و معلوم نیست، گریه می‌کنند ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!