درباره كتاب 'روز و شب یوسف':
حکایت یک شبانهروز از زندگی یوسف، نوجوانِ تازه بالغی که دچار یک ترس موهوم است که مثل بختک بر روی تمام لحظات زندگیاش افتاده است. او به همراه خانوادهاش در محلهای فقیرنشین در تهرانِ دههی پنجاه زندگی میکند. مادرش روزها کلفتی میکند و پدر که شبها در یک کارخانه شبکاری میکند، روزها در خانه میخوابد. یوسف تا پیش از زمان شروع داستان در روزها ظاهراً کار خاصی انجام نمیدهد و تنها پس از غروب آفتاب به خانهی فردی میرود تا در آنجا به همراه دیگران روخوانی قرآن و خواندن اشعار قدیمی را یاد بگیرد. پس از آن به خانه میآید و شامی میخورد و برای خوابیدن به پشتبام میرود. شبها به طور معمول با شنیدن صدای کتکخوردن یکی از زنان همسایه از شوهر مستش، دیدن چراغ روشن اتاقی که جوانی در آن مشغول نوشتن و کتاب خواندن است، شنیدن اصوات شهوتناک یک جفت از همسایگان و... سپری میشود ... (معرفی کتاب برگرفته از وب سایت "میله بدون پرچم")
نویسنده در مقدمه کتاب اشاره کرده که نگارش این داستان در دهه پنجاه شمسی، در نیمه کار بر روی رمان کلیدر، اتفاق افتاده. اما بعد به زندان میافتد و پس از آزادی متوجه میشود که برگههای داستان گم شدهاند و ... 30 سال بعد در دهه 1380 بصورت اتفاقی نسخهای از داستان را در لابلای کاغذهای خود مییابد و تصمیم به انتشار آن میگیرد.