فصل اول کتاب با این جملات آغاز میشوند:
"وقتی در کره به مدرسه میرفتم خیلی فقیرانه زندگی میکردم، ولی تنها من اینطور نبودم، در آن اوقات تقریبا همه فقر بودند. سی سال پیش درآمد سرانه مردم کره حدودا 50 دلار در سال بود. اما حالا به مرز پنج هزار دلار میرسد. بنابراین شما میتوانید شرایط زندگی ما را در آن روزها حدس بزنید. البته امروزه هم هنوز افراد فقیر یافت میشوند.
ما در محله "چنگ چانگ دونگ" در شهر سئول زندگی میکردیم، و مجبور بودم حدود 2 ساعت تقریبا 10 کیلومتر راه را از منزل تا دانشگاه "یان سی" طی کنم، حتی یک پشیز در جیب نداشتم، اما امیدهائی را در سر میپروراندم، هنوز نمیتوانم افکاری را که وقتی شبها دیرگاهان از کتابخانه خارج میشدم و یا هنگام پیمودن راه طولانی نگاهم به آسمان دوخته میشد و این افکار بر سرم سنگینی میکرد، فراموش کنم ..."