بخريد و بخوانيد ...
رگ‌یابی
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

رگ‌یابی

(Trainspotting)
نویسنده: اروین ولش (Irvine Welsh)
ترجمه: رضا اسکندری آذر
ناشر: هیرمند
سال نشر: 1401 (چاپ 3)
قیمت: 170000 تومان
تعداد صفحات: 466 صفحه
شابك: 978-964-408-474-4
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 1 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'رگ‌یابی':

کتاب داستان عده‌ای از جوانان تزریقی، الکلی و خلافکار ادینبروی دهه‌ی هشتاد است که در قالب داستان‌های کوتاه به‌هم‌متصل از زبان راویان مختلف روایت می‌شود. جالب این‌که نسخه‌ی سینمایی اثر، اگرچه محبوبیت بسیار زیادی بین مخاطبان کسب کرد، به‌زحمت حتی نصف شخصیت‌ها و ماجراهای کتاب را پوشش می‌دهد؛ ازاین‌رو خواننده‌ی کتاب، با شرح به‌مراتب مفصل‌تری از فیلم سینمایی Trainspotting رودررو خواهد بود. (برگرفته از توضیحات پشت جلد کتاب)

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

"عرق از سروصورت سیک‌بوی جاری بود؛ داشت مثل بید می‌لرزید. من سرجایم نشسته بودم، زوم کرده بودم روی تلویزیون و زور می‌زدم حواسم بهش نباشد. حالم را بد می‌کرد. همه‌ی تلاشم این بود که روی فیلم ژان کلود وندم متمرکز باشم.

مثل همه‌ی فیلم‌ها، این یکی هم با یک پیش‌درآمد دراماتیک شروع شد. ادامه‌ی فیلم شامل معرفی نقش منفی نامرد نالوطی و چسباندن تکه‌های سناریوی ضعیف با تف به یکدیگر بود. برادر ارزشی‌مان، ژان کلود وندم، هر لحظه آماده بود تا یک بزن‌بزن خونین راه بیندازد.

سیک‌بوی در حالیکه سرش را تکان می‌داد، نفس‌زنان نالید "رِنت، من باید مادر مقدسو ببینم."

گفتم: " آآآه! دلم می‌خواست این حیوان از جلوی چشمم گم شود، برود، و ما را با ژان کلود به حال خودمان بگذارد. از طرفی، مدتی بود حال و روزم از خماری خوش نبود، و اگر آن عوضی می‌رفت و خودش را می‌ساخت، محال بود خیرش به ما برسد. بهش می‌گفتند سیک‌بوی، نه برای این که همیشه‌ی خدا خمار می‌زد، به این دلیل که یک مادربه‌خطای بیمار بود ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!