بخريد و بخوانيد ...
گرسنگی؛ سرگذشت بدن من
اطلاعات كتاب در سایت آمازون

گرسنگی؛ سرگذشت بدن من

(Hunger: A Memoir of (My) Body)
نویسنده: رکسان گی (Roxane Gay)
ناشر: سخن
سال نشر: 1399 (چاپ 2)
قیمت: 50000 تومان
تعداد صفحات: 322 صفحه
شابك: 978-622-260-021-1
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 2 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'گرسنگی؛ سرگذشت بدن من':

نویسنده کتاب، زاده 15 اکتبر 1974 در اوماهای نبراسکا، نویسنده، استاد دانشگاه، سردبیر و منتقد ادبی‌ست. با کتاب "فمینیست بد" به شهر رسید و در رده نویسندگان پرفروش نیویورک‌تامیز قرار گرفت. "گرسنگی" سرگذشت‌نامه‌ای‌ست راجع به بدنش؛ در این کتاب از بلاهایی که سر بدنش آمده می‌گوید. خواننده را به مکان‌هایی تاریک و ناراحت‌کننده می‌برد. آسیب روحی و جسمی را به‌خوبی بررسی می‌کند و به‌دلیل قلم صریحش هیچ‌چیزی را پنهان نمی‌کند. در نوشتن شیوه خاص خودش را دارد؛ گاهی از علائم نگارشی متفاوتی استفاده می‌کند. فصل‌های کتابش متفاوت از دیگر کتاب‌های سرگذشت‌نامه هستند و گاهی بیش از چند خط نیستند. از عبارت Hunger بارها با معانی متفاوتی استفاده می‌کند، که متاسفانه این ترفند در زبان فارسی محسوس نیست.

این کتاب درباره افرادی‌ست که شکسته‌اند و، به هر دلیلی، فکر می‌کنند به هیچ دردی نمی‌خورند و هیچ‌چیزی نیستند. افرادی که در برابر خشونت سکونت کرده‌اند. افرادی که باید سکوتشان را بشکنند.

"گرسنگی" سال 2017 نامزد بهترین کتاب سرگذشت‌نامه سایت گودریدز شد. (برگرفته از یادداشت مترجم کتاب)

بخش اول کتاب با این جملات آغاز می‌شوند:

"1
هر بدنی داستان و پیشینه‌ای دارد. در این کتاب داستان و پیشینه بدنم را همراه سرگذشت بدنم و گرسنگی‌ام پیشکشتان می‌کنم.

2
داستان بدنِ من داستانی راجع به پیروزی نیست. سرگذشت‌نامه‌ای درباره کاهش وزن نیست. در این کتاب با تصویری از منِ لاغر که درون یکی از پاچه‌های شلوار جین گشادِ قدیمی‌ام ایستاده‌ام مواجه نخواهید شد و تصویری از اندام ظریفم هم به جلد این کتاب زینت نبخشیده. این کتاب انگیزه‌بخش نیست. من نسبت به اینکه چگونه می‌توان بر بدنی سرکش و اشتهایی سرکش غلبه کرد هیچ بینش قدرتمندی ندارم. داستان من داستانی راجع به موفقیت نیست. داستان من، صرفا، داستانی‌ست حقیقی.

دلم می‌خواست (آن هم خیلی زیاد) می‌توانستم کتابی بنویسم راجع به کاهش وزن پیروزمندانه و اینکه چگونه یاد گرفتم با عاداتِ زشتم بهتر زندگی کنم. دلم می‌خواست می‌توانستم کتابی بنویسم راجع به درآرامش‌بودن و دوست‌داشتن تمام‌کمال خودم در هر ابعادی. درعوض، این کتاب را نوشتم که سخت‌ترین تجربه نوشتن در زندگی‌ام بوده؛ کتابی بسیار چالش‌برانگیزتر از آنچه می‌توانستم تصور کنم. وقتی تصمیم گرفتم کتاب "گرسنگی" را بنویسم اطمینان داشتم واژه‌ها، مانند اکثر اوقات، مثل آب‌خوردن به ذهنم خطور می‌کنند. و چه چیزی می‌توانست آسان‌تر از نوشتن درباره بدنی باشد که بیش از چهل سال درونش زندگی کرده‌ام؟ اما خیلی زود متوجه شدم فقط سرگذشت بدنم را نمی‌نویسم؛ داشتم خودم را مجبور می‌کردم تا به آنچه بدنم تاب آورده نگاه کنم، به افزایش وزنم، به اینکه چقدر هم زندگی با آن وزن و هم کاهش آن وزن کار دشواری بوده. مجبور شدم به گناه‌آلودترین اسرارم نگاه کنم. خودم را کاملا بشگافم. در معرض دید قرار گرفته‌ام. کار راحتی نیست. کار آسانی نیست ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!