معصومه اطيابي: یکی از بهترین کتابهایی بود که توی یک سال گذشته خوندم. ترجمه عالی بود. اونقدر غرق داستان میشدم که گاهی اصلا یادم میرفت چقدر زمان گذشته. به چندین نفر این کتابو دادم بخونن و همه واقعا لذت برده بودند اینقدر که کتاب زیبا بود. :))
سيده آسيه موسوي معاف: عالی بود … بسیار دوستش داشتم … تعلیق خوبی هم داشت …
فاطمه عارفنژاد: من این کتاب را از انتشارات و مترجم دیگری دارم. راستش تا قبل از خواندن این رمان اگر کسی میگفت که میشود از زبان یک کودک پنج ساله یک ماجرای پرتعلیق را روایت کرد به احتمال زیاد باورش نمیکردم. از نظر من برگ برنده این کتاب جک پنج ساله است. عالی بود. فکر کنم اگر ضعف و کم و کاستی هم دارد من متوجه نشدم چون فضای داستان و راوی خردسالش تجربه بسیار متفاوتی را برایم رقم زد.
الهه سعادتي: اتفاقات داخل یک اتاق میتونه خیلی محدود باشه ولی با هنر نویسنده خیلی قشنگ توصیف شده ... قشنگ بود، فراز و فرود داشت. دوسش داشتم و ممنون.
مريم طبرزدي: من این کتاب و طی دوشب خوندم. خیلی غرق داستان شدم اولا اینکه نویسنده خیلی زیبا و هنرمندانه زندگی روزمره کودک و مادرش و بیان کرده. دوم اینکه چطور یک انسان (مادر) میتونه در یک اتاق در حد امکاناتش خیلی چیزهارو به فرزندش یاد بده درحالیکه ما در زنگیمون ازش غافلیم.
ندا هاشمی: کتاب، جذاب و پر کشش بود. همزاد پنداری با مادر خیلی ترسناک بود اما روند داستان یه تاریکی بیپایان نبود. یه زن که ضعیف و شکننده بودن، اصلا نمیتونه جزء انتخابهاش باشه و در واقع تنها انتخابش باید شجاعت باشه؛ البته تا زمانی که پسرش رو در خطر میبینه! و پسر بچهای که "چراها"ی ذهنش، بدیهیات روزمره رو زیر سوال میبره. من فیلم این کتاب رو قبل از خوندن کتاب دیده بودم! و باید بگم برعکس تمام فیلمهایی که کتابشونو خونده بودم این فیلم و کتاب از اصل ثابته کتاب همیشه بهتر از فیلمه پیروی نمیکردن! و تا حد خیلی خوبی فیلم همپای کتاب بود! "البنه اگر از بعضی دخل و تصرفها چشمپوشی کنیم"
مهسا طاهری: عالی و بینظیر! روایت داستانی تلخ از زبان شیرین کودکی پنج ساله …
محمود اسلاميان: انتخاب راوی پنج ساله تا وقتی "جک" و "مامان" توی "اتاق" بودند خوب بود، حتی نقشهی فرار و اجرای اون تا زمان آزادی "مامان" هم قابل قبول بود اما بعدش دیگه خیلی آبکی و شعاری شد. رد پای نویسنده به نوعی تو روایت مشهوده، مثل خامهی روی کیک اما از نوع بیمزهی اون ... چرا "نیک پیر" که ظاهرا خیلی هم محتاطه، موقع بیرون بردن "جک" از "اتاق" حتی یه بار هم صحت موضوع را بررسی نکرد؟ چرا سرنوشت "نیک پیر" رها شد؟ اصلا چرا شخصیتهای مهم دیگهی داستان عمق ندارند؟ و چراهای متعدد دیگه ... در کل داستانی کمتر از حد متوسط بود
صفورا زواران حسيني: از این نکته کتاب راضی بودم که قصه جک پنح ساله و مادرش رو بعد از بیرون اومدن از اتاق هم دنبال میکنه. چون ماجرا فقط بیرون اومدن از اتاقی که هفت ساله نیک پیر زن جوان رو توش زندانی کرده نیست، دنیای سریع و پر اتفاق بیرون و سازگاری باهاش هم خودش چالش بزرگیه.
ارمغان علوي: خیلی لطیف بود و عجیب!
ماندانا روياني: داستان کتاب بسیار جذاب و دارای کشش است. شخصیتپردازیها ( با درنظرگرفتن تعداد کم آنها) خوب است.
گلناز گرايلي: دوست داشتنی و لطیف
فربد عالمي: فصل اول کتاب کمی خستهکنندست، گفتگوی مادر و فرزند 5 سالش که خب ممکنه از حوصله مردها خارج باشه، ولی از فصلهای بعد که داستان شکل خودشو پیدا میکنه جذابتر میشه و در نهایت کل داستان که نویسنده از زبان کودک 5 ساله تعریف میکنه جالبه.
محسن زيبارفتار: اگه بخوام تو یه جمله کتاب رو نقد کنم میگم این داستانه خوبیه که یه نویسنده بد خرابش کرده! نویسنده به شدت آماتوره. کتاب مشکلات زیادی از نظر ضربآهنگ، شخصیتپردازی (بقول یه منتقد معروف سینما، تمام شخصیتها مقوان. صادقانه بگم بعضی از شخصیتها از مرز مقوا بودن هم گذشتن) و قصهگویی داره. در کمال ناباوری داستان در اواسط کتاب تموم میشه! و با خودت فکر میکنی که آیا نویسنده در جریانه که هنوز 170 صفحه از کتاب باقی مونده؟!! نتیجهگیری: این کتاب مثل آشی میمونه که هنوز نپخته ریختنش تو کاسه و دو تا لیوان آبم بستن توش. خوردن این آش بدمزه رو به هیچ کس توصیه نمیکنم چون باعث میشه ترش کنید!
سيدشايان الهامي: کتابی که به هیچکس توصیه نمیکنم. نه به دلیل ضعف قلم یا ترجمه، که به خاطر فضای سرد و منفی و افسردهکنندهاش.