شناسنامه محصول
ایلا نگهبان باغ‌وحش

ایلا نگهبان باغ‌وحش

نویسنده: زهرا فرشاد (تصویرگر: بهاره نیاورانی) 
ناشر: هوپا
سال نشر: 1395 (چاپ 2)
قیمت: 8000 تومان
تعداد صفحات: 91 صفحه
شابك: 978-600-8025-19-1
تعداد كسانی كه تاكنون كتاب را دریافت كرده‌اند: 1 نفر
امتیاز كتاب: امتيازي كه كتاب از كاربران جيره‌كتاب گرفته  (تاكنون امتیازی به این كتاب داده نشده)

امتیاز شما به این كتاب: شما هنوز به این كتاب امتیاز نداده‌اید

درباره كتاب 'ایلا نگهبان باغ‌وحش':

وقایع داستان در روزهای آغازین جنگ تحمیلی در حاشیه یکی از شهرهای مناطق جنگی جنوب کشور اتفاق می‌افتد. در یک باغ‌وحش، که فاصله نزدیکی با یک شهر مرزی و در معرض هجوم دشمن دارد راوی داستان به همراه پدر و مادرش در یک باغ وحش زندگی می‌کند. پدر او نگهبان باغ وحش است و او در کنار حیوانات باغ‌وحش زندگی خوبی را می‌گذراند.

اما اتفاق تازه‌ای در حال رخ دادن است و نشانه‌های شروع یک جنگ در منطقه به چشم می‌خورد. با قطع شدن برق باغ‌وحش پدر برای پیگیری موضوع به شهر می‌رود. اما او در آنجا درگیر جنگ شده و برای خانواده‌اش هم پیغام می‌فرستد که در قفس‌ها را باز کرده، حیوانات را آزاد کنند و خودشان هم به جای امنی در شهری دیگر، پیش اقوام خود بروند ... (برگرفته از معرفی کتاب در وب سایت خبرگزاری مهر)

داستان با این جملات آغاز می‌شود:

"من و پدر و مادرم در باغ‌وحش زندگی ‌می‌کنیم. پدرم نگهبان باغ‌وحش است. دیشب، حیوان‌ها در قفس‌هایشان سر و صدا می‌کردند. مادرم می‌گوید: "صداهای بلندی که از دور می‌آید آن‌ها را ترسانده است."

پدرم می‌گوید: "شاید کوه را منفجر می‌کنند جاده بسازند."

دیشب یواشکی در گوش بابون پرنده‌ام گفتم: "بپر برو شهر سر و گوش آب بده ببین چه خبر شده."

بچه‌بابون، سرش را تکان داد و یژی بالا پرید. در آسان چرخید و چرخید و دور شد. توی حیاط منتظرش ایستادم. از یک شمردم تا به صد و بیست و سه رسیدم، ویژی روی شانه‌ام پرید و گفت: "جشن، جشن، فشفشه، بادکنک، آتیش‌بازی."

به پدرم گفتم توی شهر جشن گرفته‌اند و فشفشه هوا می‌کنند. خیلی دلم می‌خواست به شهر بروم، اما پدرم ما را نبرد. گفت: "نمی‌شه حیوان‌ها را تنها گذاشت."

فکر کنم حیوان‌ها هم مثل من دلشان می‌خواست به جشن بروند. برای همین لج کرده‌اند و از دیشب تا حالا سر و صدا می‌کنند ..."

تاكنون كسی درباره این كتاب نظری ثبت نكرده است!